هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر دموکراسی آموزشی در مدارس خلاق در دوره ابتدایی بود. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی، و از نظر ماهیت محتوایی کیفی از نوع نظریه داده بنیاد بود. در مرحله کیفی از مصاحبه نیمه‌ساختارمند تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. داده‌ها بدست آمده بر اساس روش اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ که در نتیجه ۵۱ کدباز، ۱۰کد محوری، و در نهایت بر اساس مدل پارادایمی، ۵ کد انتخابی (شرایط علی، شرایط زمینه‌ای، شرایط مداخله‌ای، راهبردها و پیامدها) بدست آمد. جهت تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی  از ضریب کاپای کوهن استفاده شد. همچنین با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول، روایی همگرایی و پایایی ترکیبی محاسبه شد. جامعه آماری در این بخش، معلمان شاغل در شهرستان نمین به تعداد ۹۰۵ نفر (۴۳۲  نفر زن و ۴۷۳ نفر مرد) در سال تحصیلی۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند، که بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای و نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای نمونه‌ای به حجم ۲۷۰ نفر انتخاب شدند. طبق نتایج بدست آمده می‌توان اذعان داشت که آموزش و پرورش نقش اساسی در تربیت شهروندی، آموزش و توسعه حقوق انسانی دارد. با دموکراسی در آموزش می‌توان تعارض بین فرد و اجتماع را حل نمود. همچنین رویکرد دموکراسی آموزشی در یک سیستم می‌توان به توسعه فردی در فراگیران و تحرک اجتماعی دست یافت. بنابراین پیشنهاد می‌شود جو و سبک رهبری در سیستم‌های آموزشی اتخاذ شود که به باورهای فردی دانش‌آموزان توجه داشته و زمینه را برای رشد فردی فراهم آورد.