پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفههای خودآگاهی سازمانی مدیران آموزشی از آموزه های نهج البلاغه بود. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. ابتدا از طریق مطالعه کتابخانه ای مولفه های خودآگاهی سازمانی از دیدگاه مطالعات غیراسلامی بدست آمد، سپس براساس آن به شیوه قیاسی– استقرایی مولفههای خودآگاهی سازمانی از نهج البلاغه با تحلیل اسنادی شناسایی شد، درنهایت براساس مولفه های احصاء شده؛ خودآگاهی سازمانی مدیران آموزشی درمدارس با روش تحلیل محتوا استنباط شد. جامعه مطالعاتی در بخش اول منابع کتابخانهای، نهج البلاغه، در بخش دوم خبرگان، مدیران مدارس بود. نمونهگیری به شیوهی هدفمند، تا رسیدن به اشباع مقولهای با انتخاب 15 نفر انجام شد. در قسمت دوم از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جهت سنجش روایی، از روایی محتوا، مثلث سازی،برای پایایی از شاخص زمانی استفاده شد.در بخش اول شناسایی شبکه مفاهیم به شیوه تحلیل مضمون آترایداسترلینک، در بخش دوم کدگذاری در سه مرحله، باز/ محوری، منتخب انجام شد. یافته ها در بخش اول تحلیل مضمونی نهج البلاغه شامل مضامین فراگیر، مضامین سازمان دهنده، مضامین پایه بود.نتایج حاصل ازکدگذاری باز، محوری، انتخابیِ یافته ها درابعاد چهارگانه با مولفه هایی ازجمله: خداآگاهی، خودآگاهی پیامبرانه، خودآگاهی فردی، خودآگاهی سازمانی، که هریک شامل زیر مولفههایی به ترتیب: خداآگاهیشامل آگاهیهای توحیدی نسبت به ماهیت هستی درسازمان؛ خودآگاهی پیامبرانه شامل حقآگاهی، خودآگاهیانسانی بود، خودآگاهی فردیشامل خودآگاهی معنوی، شهودی بود؛ خودآگاهی سازمانی نیز شامل زیرمولفههای خودآگاهی نسبت به تکلیف، سیاستها، جو و فرهنگ و تعاملات سازمانی، خودآگاهی نسبت به محیط درونی مدرسه(نهادی، اداری، هسته فنی)، محیط بیرونی درسطح جهانی، تاریخی، اجتماعی بود. در پایان، چنین نتیجه گیری شدکه مدیران آموزشی با کسب آگاهی های فردی، سازمانی، با خداباوری، برخورداری از آگاهی های توحیدی خواهند توانست پاسخگوی نیازهای جدید و پیچیده امروزی در مدارس باشند.